مسافرت15خرداد وبندرترکمن
سلام گل پسر نازنینم مامانی دوباره اومدم تا در این سرزمین مجازی یه یادگاری دیگه رو به ثبت برسونم جونم برات بگه که قرار بود چهارشنبه 14 خرداد اخر شب راهی ساری بشیم 1شب حرکت کردیم تا این چند روز تعطیلی رو خوش بگذرونیم پنجشنبه ساعت 9صبح رسیدیم ساری حدودا 5ساعت تاخیر داشتیم آخه ترافیک خیلی سنگین بود خوشبختانه شما زیاد اذیت نکردید وبیشتر راه رو لالا کردید اما بابایی خیلی خسته شده بود وقتی رسیدیم همگی یه چند ساعتی خوابیدیم. بعدازظهر که از خواب بیدار شدیم من وشما به همراه بابایی رفتیم شیرگاه سد سنبل رود پسری کلی بازی کرد وخوش گذروند عشقم داره ماهیگیری میکنه نفسم ترسیده اسبه بهش لگد بزنه (قربون اون ترس تو چشمات بر...
نویسنده :
مامان طاها
22:23